خانه را دزد زده یا همه را بخشیدی؟
تو همه زندگی ات را به خدا بخشیدی
به نظر پنجره فولاد شما جان دارد
او طبیب است زسوی تو،... شفا بخشیدی؟
قطب گردشگری ما ضعفا شد حرمت
این چه حجیست به ایوان طلا بخشیدی؟
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم
جان آقای خراسان همه را بخشیدی
معرفت در گرانیست نه در پیش شما
رفقا و رقبا را عجبا بخشیدی؟
من به سگ بودن خود معترف هستم آیا
آن که دم میزند آدم شده را بخشیدی؟
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند قاتل خود را به عطا بخشیدی؟
دعبل از ذوق شما واژه شعرش گل کرد
ذوق مرگیِّ هنر بر شعرا بخشیدی
در ضریح دلم انگار که باران بارید
به سلاح است صلاحم البکا بخشیدی
گنه من که ز دوری تو تکثیر شده...
خواستی باز نیایم که مرا بخشیدی
این چه حرفیست، شما تاج سری، آقایی
منت نوکریت را تو بما بخشیدی
بس که گفتم به حرم، جانِ رضا... بخشیدی؟
اسم و فا میلم عوض شد به "رضا بخشیدی"
شاعر:
امیرحسام یوسفی
نشانی شاعر: